مصطفی چمران به سال ???? ش در خیابان پانزده خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک متولد شد.
وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، گذراند و دوران متوسطه را در دارالفنون و البرز طی کرد. به سال ???? در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد. پس از فارغ التحصیلی در سال ????، یک سال را به تدریس در دانشکده? فنی پرداخت.
وی در تمام دوران تحصیل و نیز دوره? کارشناسی در دانشگاه تهران، شاگرد اول بود که از استاد خود مهدی بازرگان نمره بیست و یک (??) را در درس ترمودینامیک دریافت کرد.
وی از ?? سالگی در جلسات تفسیر قرآن سید محمود علایی طالقانی در مسجد هدایت و در دروس فلسفه و منطق مرتضی مطهری و نیز در جلسات دیگر شرکت داشت.
چمران از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق، از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت فعال داشت. وی در روز ?? آذر ???? در حمله گارد به دانشکده فنی دانشگاه تهران جزء معترضین به حضور نیکسون بود.
او به همراه تنی چند از همفکرانش به تاسیس نهضت آزادی ایران در خارج از کشور مبادرت کرد و عضویت او در این حزب تا زمان مرگ ادامه داشت.[نیازمند منبع]
چمران با بورس شاگرد اولی در دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و همچنان در دورههای کارشناسی ارشد (رشته الکتریسیته) دردانشگاه تگزاس در آستین و دکتری (رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک) در دانشگاه برکلی شاگرد اول بود.[?]
چمران در یک شرکت بزرگ آمریکایی به نام بل که روی پروژههای علمی قمر مصنوعی فعالیت داشت استخدام و تا تیرماه ???? (????) که به همراه دوستانش به خاورمیانه رفت، در این شرکت فعالیت داشت.
چمران از شاگردان آیتالله طالقانی در ایران و از اعضای بنیانگذار نهضت آزادی خارج از کشور بود[?]. در آمریکا با همکاری ابراهیم یزدی برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایهریزی کرد و از مؤسسین انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا بود. به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع شد.
در سال ???? (???? ش)، پس از فارغالتحصیل شدن با خانواده خود به نیوجرسی منتقل شد و ضمن عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی به عنوان عضو هیئت اجرایی و مسئول مالی به فعالیت پرداخت. تدارک اعتراضات و بسیج دانشجویان در جلوی سازمان ملل در نیویورک? جلوی کاخ سفید در واشنگتن و همچنین سفارت ایران در شهر واشنگتن و سایر کنسولگریها در شهرهای شیکاگو? نیویورک? سانفرانسیسکـو در جهت اعتراض به وضعیت سیاسی ـ اجتماعی ایران بخش عمدهای از تلاش و فعالیتهای او در این سالها است.[?]
ماجرای بست نشستن در عبادتگاه سازمان ملل بدین قرار است: در سازمان ملل، محلی به عنوان معبد طراحی گردیده که نه مسجد است نه کلیسا؛ صرفاً عبادتگاه است. اتاقی است بزرگ و ساده که به صورت یک اتاق آرام و فضایی روحانی طراحی شده و بعضی از بازدیدکنندگان لحظاتی در این محل توقف کرده و با خود خلوت و به نیایش درونی میپردازند. دوازده نفر از ایرانیان طبق قرار قبلی در این محل حاضر شده و به اصطلاح بست مینشینند. پس از چند دقیقه توجه مأمورین به این افراد که بیش از حد معمول در محل عبادتگاه توقف کردهاند جلب میشود. مامورین خواستار خروج ایشان از عبادتگاه میشوند. جمع متحصن خواستار ملاقات با دبیر کل سازمان ملل میشوند که با مخالفت مأمورین روبهرو میشوند. از طرفی دیگر، عدهای از اعضاء جبهه ملی و دانشجویان هم در خارج از ساختمان تجمع کرده و پلاکاردها و بیانیههایی به زبان انگلیسی در اعتراض به شاه و هیئت حاکمه ایران بین توریستها و مردم توزیع میکنند. خبر تحصن ایرانیان در محل سازمان ملل خبرنگاران را به آنجا میکشاند. مأمورین که از خروج متحصنین ناامید میشوند گارد مخصوص را آورده و دست و پای آنها را گرفته، کشان کشان از سازمان ملل بیرون میبرند و خبرنگاران خارجی و تلویزیونهای سراسری آمریکـا از این صحنه فیلمبرداری میکنند. روی زمین کشیده شدن چمران با سری بی مو به روی پلههای سازمان ملل صحنه فجیعی را در اخبار کانالهای مختلف تلویزیون آمریکا به وجود میآورد. این فیلم برای چمران بسیار گران تمام شد؛ زیرا این نوع حرکتها برای یک محقق در یک شرکت بزرگ علمی قابل قبول نمیتوانست باشد.[?]
چمران پس از اتمام تحصیلات و پس از تظاهرات پانزده خرداد به همراه ابراهیم یزدی، رهسپار مصر شد و به تاسیس اولین پایگاه آموزش جنگهای مسلحانه پرداخت. او به مدت دو سال، در زمان جمال عبدالناصر، سختترین دورههای چریکی و پارتیزانی را آموخت و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شد.
در مصر با مشاهده جریان ناسیونالیسم عربی به جمال عبدالناصر اعتراض کرد و ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آن قدر قوی است که نمیتوان بهراحتی با آن مقابله کرد و به دنبال آن به چمران و یارانش اجازه داد که در آن کشور نظرات خود را بیان کنند.[?]
در سال ???? امام موسی صدر در سفری به تهران ضمن ملاقات با مهدی بازرگان و گزارش خدمات در لبنان، از تشکیل یک مدرسه در شهر صور خبر میدهد و از ایشان معرفی یک مهندس مجرب جهت اداره مدرسه را خواستار میشود. مهندس بازرگان، چمران را معرفی مینماید. پس از تماس امام موسی صدر با چمران، این امر مورد قبول او قرار گرفت و وی دوباره همه چیز را رها کرده و به سوی لبنان رهسپار میگردد.[?]
چمران در لبنان، در کنار امام موسی صدر، به فعالیتهای فرهنگی و چریکی میپردازد و مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را به عهده میگیرد. محمد نصرالله عضو هیئت رئیسه جنبش اَمل درباره حضور دکتر مصطفی چمران در لبنان میگوید: «شهید چمران بر حسب خواست امام موسی صدر از مصر به لبنان آمد. همسر ایشان به همراه سه پسر و یک دختر نیز به لبنان آمدند. اما به دلیل عدم وجود مدرسه برای آنان خانواده چمران نتوانست در لبنان زندگی کند. او از همسرش جدا شد و خانوادهاش را رها کرد تا با خانواده فقرا زندگی کند. خودش میگفت من خاک کفشهای فقرا هستم. چمران در دل شیعیان لبنان جاودان است. امام موسی صدر وصیت کرد که همواره حرف شهید چمران اجرا شود.[?] مصطفی چمران دو بار ازدواج کرد او از همسر اول خود، پروانه، سه فرزند دارد؛[?] که دو دختر و یک پسر میباشند. فرزند پسر او بعدها در سواحل آمریکا غرق شد. وی پس از سفر به لبنان، از همسر آمریکایی خود جدا شد و با یک زن لبنانی به نام «غاده» ازدواج کرد.
تأسیس پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی در لبنان، از دیگر اهداف چمران بوده است. چمران در لبنان، به کمک امام موسی صدر، «حرکةالمحرومین» و سپس جناح نظامی آن، سازمان امل را پایهگذاری کرد. از سال ???? که به جنوب لبنان آمده بود، کلاسهائی برای درسهای ایدئولوژیک اسلامی به سبک انجمنهای اسلامی دانشجویان به راه انداخت. از هر دهی یک یا دو نفر از معلمین مسلمان را انتخاب کرد که در کل حدود ??? نفر میشدند؛ هفتهای یک بار به مدرسه میآمدند و جلساتی اسلامی برپا میشد که امام موسی، شیخ مهدی شمس الدین، محمدحسین فضلالله و رجال دیگر سخنرانی میکردند و بعد خودش وارد بحث میشد و یک سلسله دروس ایدئولوژیک بیان میکرد. همین افراد بودند که اولین هستههای سازمان «حرکت المحرومین» در جنوب را تشکیل دادند. او در بیروت نیز نظیر این اقدام را انجام داد.
هنگامی که منطقه شیعه نشین نبعه توسط فالانژها محاصره شده بود، چمران در مأموریتی خطرناک، سوار بر زرهپوشی از ارتش لبنان، خود را به داخل منطقه محاصره شده میرساند. در میان راه فالانژیستها زرهپوش را متوقف میکنند و میخواهند در آن را باز کنند که چمران از داخل دستگیره در را محکم میگیرد و آنها فکر میکنند در قفل است و وقتی از شیشه کوچک به داخل نگاه میکنند او خود را پنهان میکند؛ آنها نیز با تصور اینکه کسی داخل نیست منصرف میشوند. چمران پس از سه روز ماندن در نبعه تصمیم به مراجعت میگیرد. برای بازگشت زرهپوشی نبود؛ لذا با ارمنیها تماس میگیرد؛ ارمنیها در قبال گرفتن پول شیعیان را به بیروت میرساندند و اکثریت آنها در میان راه به اسارت میافتادند و کشته میشدند. چمران با اتومبیل، همراه سه نفر ارمنی، وارد منطقه فالانژیستها میشود و در پست ایست و بازرسی فالانژها با استفاده از گذرنامه یک شخص فرانسوی که شباهتی به چمران داشته، شروع به صحبت به زبان فرانسه با مأمورین میکند و بدین ترتیب از محاصره آنها خارج میشود. او گزارشی از وضعیت وخیم شیعیان جنگ زده «نبعه» به امام موسی صدر میدهد. امام موسی صدر با دوستی در فرانسه تماس گرفته و تقاضای کمک مینماید؛ او نیز با سازمان پزشکان بدون مرز تماس برقرار میکند و اکیپی متشکل از چهار پزشک فرانسوی به همراه سه پرستار عازم نبعه میشوند. چمران دوباره همراه با اکیپ فرانسوی عازم نبعه میشود که در میان راه اتومبیل آنها را به رگبار میبندند و سوراخ سوراخ میکنند.
چمران عشق و ارادت عجیبی به امام موسی صدر داشت و از یادداشتهایش این امر کاملاً هویداست.
چمران نسبت به گروههای سیاسی لبنان شناخت عمیقی داشت و در نوشتههایش انزجار از گروههای چپ موج میزند؛ وی آزردگی خاطر خویش را از باران تهمتهائی که گروههای مختلف سیاسی به او میزدند کتمان نمیکند. از جمله اتهامات بیاساسی که به چمران زده بودند، تسلیم نمودن اردوگاه بزرگ فلسطینی تل زعتر به کتائب (فالانژها) بودهاست. چمران با رهبران فلسطینی و در رأس آنها، یاسر عرفات نیز تماس و همکاری نزدیک داشتهاست. در بحبوحه پیروزی انقلاب ??، چمران در نظر داشت که پانصد رزمنده از سازمان «امل» را تجهیز نموده و خود را به وسط معرکه نبرد در ایران برساند. دولت سوریه نیز دادن امکانات و هواپیما برای انتقال رزمندگان را تقبل نموده بود تا در هر جا که سازمان امل میخواهد رزمندگانش را پیاده کند. اما نبرد در تهران ?? ساعت بیشتر طول نکشید و طرح به مرحله اجرا در نیامد. [?]
با پیروزی انقلاب ????، چمران همراه با شماری از جنگندگان «امل» به ایران آمد و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشت، به توصیه سید روحالله خمینی در وطنش ماندگار شد. در اوایل پیروزی انقلاب، به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب در سعدآباد پرداخت.
چمران
معاون وزیر مساله ساز
انتصاب ملکزاده منتفی نشود،صالحی استیضاح میشود
|
1. انسان قبل از هر چیز باید به وسیله توبه، نفس خویش را از گناهان و اخلاق زشت پاک سازد.
2. او باید همواره خود را در محضر خدا ببیند و سعی کند در همه احوال به یاد خدا باشد و اگر غفلتی عارض شد، فوراً باز گردد.
3. انسان باید از نفس خود کاملاً مراقبت کند تا به گناه آلوده نشود. در شبانه روز ساعتی را برای محاسبه نفس قرار دهد و با کمال دقت به حساب اعمال روزانه برسد.
4. به مقدار نیاز غذا بخورد و از پر خوری و شکم پرستی اجتناب کند.
5. سکوت را رعایت کند و جز به مقدار ضرورت سخن نگوید.
6. دائم الوضو باشد. هر موقع وضویش باطل شد، فوراً وضو بگیرد.
7. در شبانه روز، ساعتی را به توجه و حضور قلب اختصاص دهد و برنامه منطقی جهت خلوت و تفکر و خودسازی داشته باشد.
8. ذکر "یا حی یا قیوم، یا من لا اله الا انت" را ورد زبان خود قرار دهد و همواره با حضور قلب، آن را تکرار کند.
9. در شبانه روز یک سجده طولانی انجام دهد و به مقداری که قدرت دارد وبا حضور قلب، این ذکر را تکرار کند "لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین".
10. هر روز با حضور قلب مقداری قرآن بخواند ودر معانی آیات آن، تفکر نماید.
11. هنگام سحر از خواب برخیزد و وضو بگیرد و در جای خلوت، و با حضور قلب نماز شب بخواند.
12. در تمامی کارها و امور زندگی اخلاص داشته باشد ودرس و بحث و فعالیتهای اقتصادی را برای خدا و در جهت جلب رضایت او انجام دهد.
13. هدف او از درس و تحصیل، خدمت به مردم و تقویت و تایید دین باشد و از هر علمی، برای تبلیغ و تایید امور دینی استفاده کند.
جستارگشاییتزکیه نفس از رذائل اخلاقی و شهوات نفسانی به جهت آثار و فوائدی که برای انسان دارد مورد توجه تمام ملت ها و ادیان الهی بوده و آنان برای تحصیل این امر از روش های گوناگونی بهره می جسته اند. اهل کتاب یعنی یهود، نصاری و مجوس نیز به تزکیه نفس اهتمام زیادی می ورزیدند و در کتب آنان دستورهای فراوانی برای اصلاح نفس و تهذیب آن از شهوات وجود دارد؛ چنان که قرآن کریم در آیاتی به برخی اعمال آنان برای تهذیب نفس همچون تلاوت آیات الهی و خواندن نماز در نیمه های شب(1) گوشه گیری از مردم برای عبادت و خودسازی(2) ترک دنیا و انتخاب رهبانیت (3) اشاره کرده است.(4) اسلام نیز برای تزکیه نفس و تطهیر پیروان خود از آلودگیهای کفر و گناه و اخلاق ناپسند اهمیت زیادی قائل شده که این امر را از موارد ذیل می توان استفاده نمود: 1. تزکیه هدف بعثت انبیاء: قرآن در آیه 51 سوره بقره خطاب به مسلمانان می گوید: ما به سوی شما پیامبری فرستادیم تا با تلاوت آیات الهی شما را از آلودگیها پاک سازد. در آیه ای دیگر خداوند بر فرستادن رسولان خویش برای تزکیه بشر بر آنان منت نهاده است.(5) در آیه 129 سوره بقره نیز حضرت ابراهیم و اسماعیل دو پیامبر بزرگ الهی از خداوند تقاضای فرستادن رسولانی می کنند تا نسل و ذریه آنان را از آلودگیها پاک نمایدو در آیه ای دیگر خداوند موسی(ع) را با پیام دعوت به تزکیه به سوی فرعون می فرستد.(6) از مجموع این آیات بدست می آید که تزکیه و طهارت نفس یکی از عمده ترین اهداف تمام رسولان الهی بوده است. 2.رستگاری در گرو تزکیه: رسیدن به فلاح اُخروی از بالاترین اهداف مؤمنان است که قرآن راه دستیابی به این هدف را از مبارزه با هواهای نفسانی و تزکیه ذکر کرده است.(7) همچنین قرآن در آیاتی دیگر مؤمنانی را رستگار دانسته است که در جهت تزکیه نفس تلاش می کنند.(8) که زکات در این آیه اعم از پرداخت زکات و تزکیه نفس است.(9) 3. تقدم تزکیه بر تعلیم و تعلم: قرآن در چهار آیه. تزکیه را با تعلیم و تعلم در کنار یکدیگر مطرح نموده که در سه آیه تزکیه را مقدم داشته (10) و در یک آیه تعلیم مقدم شده است.(11) در این که فلسفه این تقدیم و تأخیر چیست و کدامیک در واقع تقدم بر دیگری دارد اقوال متعددی در بین مفسران مطرح است. برخی تزکیه را مقدم دانسته به این دلیل که در سه آیه تزکیه مقدم گردیده علاوه بر این که هدف اصلی از تعلیم تزکیه انسانها است.(12) عده ای معتقد به تقدیم تعلیم بوده و به دلیل تقدم آن در یک آیه و نیز به این دلیل که تزکیه بدون تعلیم و تعلم و آگاهی امکان پذیر نیست.(13) برخی قائل به تساوی رتبه این دو بوده و معتقدند اصولاً در موضوع تزکیه و تعلیم، تقدیم و تأخیر معنی ندارد و در قرآن کریم موضوعات دنیوی و اُخروی به طور آمیخته و در کنار یکدیگر آمده است مثلاً در حالی که در یک سوره سخن از مسائل مالی است در کنارش از موضوعات عرفانی سخن به میان آمده است. روی همین جهت گاهی تزکیه مقدم شده و گاهی تعلیم(14) برخی تقدم و تأخر تزکیه را از باب تعدد مراتب آن دانسته و گفته اند: تزکیه مراتب گوناگونی دارد. مرتبه ای از آن تنها ارشاد محض و اتمام حجت است، مرتبه ای دیگر دور کردن رذائل اخلاقی از نفس است، مرتبه ای متحلی شدن انسان به فضائل اخلاقی و مرتبه دیگر تجلی انسان به اسماء و صفات ربوبیت است که برای هر یک از این مراتب درجاتی است و آیاتی که در آن تزکیه مقدم شده اشاره به مرتبه ای از تزکیه و آیه ای که تزکیه مؤخر شده اشاره به مرتبه ای دیگر از مراتب آن دارد.(15) و لکن ضمن صحت برخی از این توجیهات، نظریه صحیح تقدم تزکیه بر تعلیم است و این تقدم نه از حیث وجود خارجی بلکه(16) از جهت اهمیت و درجه است که تمام تلاشها و تعلیم و تعلم ها مقدمه و برای رسیدن به تزکیه است که اگر این هدف بدون تعلیم حاصل می شد ضرورتی برای تعلیم نبود ضمن این که علم بدون تزکیه همچون بار نهادن کتب بر حیوان است. «کَمَثَلِ الحِمارِ یَحمِلُ اَسفارًا»(17) و تقدم تزکیه در سه آیه از چهار آیه مؤید همین نظریه است(18) اما این که در دعای ابراهیم تعلیم بر تزکیه مقدم شده بدان جهت است که ابراهیم در مقام طلب چند خواسته از خداوند است و مقام طلب تقدم و تأخر نقشی ندارد بلکه این مشمول امر است که در مرحله عمل به این خواسته ها، باید تقدم و تأخر را رعایت کند.(19) 4. قرار دادن خداوند، انبیاء را در زمره تزکیه کنندگان: امر دیگری که حکایت از اهمیت تزکیه و جایگاه والای آن در اسلام دارد این است که قرآن، خداوند و انبیاء الهی را در زمره کسانی قرار داده که وظیفه تزکیه بشر را بر عهده داشته و او را در این راه یاری می رسانند.
عوامل تزکیه
عوامل و اسباب متعددی در عالم خارج یا درون انسان وجود دارد که هر یک به نوعی در تزکیه انسان نقش دارند که این عوامل عبارتند از: 1ـ توفیق الهی: مهمترین عامل تزکیه بشر توفیق الهی و فراهم کردن اسباب از جانب خداوند است که اگر فضل و رحمت خداوند در این مورد وجود نداشته باشد هیچ انسانی قادر به تزکیه خود نخواهد بود(20) و لکن تزکیه بشر از سوی خداوند دو نوع است. گاهی موهبتی و غیر اکتسابی است به این معنی که خداوند از همان آغاز برخی انسانها همچون انبیاء امامان و برخی اولیاء خاص الهی را بر فطرت پاک خلق کرده و آنان را در برابر آلودگیها از حمایت ویژه خود برخوردار می نماید. چنان که ابراهیم، اسحاق و یعقوب را پاک و خالص نموده و آنان را از برگزیدگان قرار داد.(21) ( و پلیدی و رجس را از اهل بیت(ع) دور نموده و آنان را پاک گردانید(22) و یا مریم را از میان زنان عالم برگزید و به او طهارت نفس عطا کرد(23) و گاهی اکتسابی است که بشر خود باید با تلاش، نفس خویش را از آلودگیها منزه سازد ولی خداوند اسباب و زمینه های تزکیه را فراهم می کند مانند فرستادن پیامبران الهی برای آشنا کردن انسان با معارف دینی و تطهیر انسان (24) و یا توفیق توبه انسان از گناه و پذیرش توبه(25) و یا امور دیگری همچون عبادات و... که برای حصول تزکیه تشریع نموده است و تزکیه خداوند تنها شامل کسانی می شود که استعداد تزکیه را داشته و با زبان استمداد از خداوند تزکیه را طلب نمایند چنان چه جمله «سَمیعٌ عَلیم» در آیه «ولـکِنَّ اللّهَ یُزَکّی مَن یَشاءُ واللّهُ سَمیعٌ عَلیم»(26) دلالت بر همین امر دارد؛ یعنی خداوند نسبت به درخواست کسانی که خواهان تزکیه اند شنواست و نسبت به کسانی که آمادگی تزکیه را دارند آگاه است(27) اما کسانی که از دین و ایمان روی برتافته و در راه کفر سرعت می گیرند مورد تزکیه خداوند قرار نخواهند گرفت(28) چنان که عهد شکنان و کسانی که دین را به دنیا می فروشند نیز از تزکیه الهی بی بهره خواهند بود.(29) 2. رهبران الهی: پیامبران، امامان و دیگر رهبران الهی با آشنا کردن انسانها با معارف دین، از دیگر عوامل عمده تزکیه انسانها به شمار می روند.(30) و روی همین جهت که اینان نقش عمده ای در این جهت دارند ابراهیم(ع) از خداوند تقاضای فرستادن پیامبرانی می کند تا نسل او را از آلودگیها پاک نمایند.(31) و لکن یکی از شرائط پیشوایان الهی و هر آن کس که وظیفه تزکیه دیگران را بر عهده دارد تزکیه خود قبل از دیگران است چنان که خداوند به پیامبر که وظیفه تزکیه مردم را بر عهده دارد فرمان می دهد که از آلودگیها دوری نماید «وثیابَکَ فَطَهِّر * والرُّجزَ فَاهجُر» (32) که مراد به تطهیر لباس، تزکیه نفس است چنان که «رجز» نیز تمام افعال و اخلاق ناپسند و گناهان را شامل است(33) علی(ع) نیز در روایتی فرمود: کسی که امامت دیگران را بر عهده دارد باید قبل از تربیت دیگران به تربیت خود بپردازد(34) همچنین آنان باید به دنبال افراد آلوده رفته و آنان را دعوت به تزکیه نمایند نه این که منتظر آمدن افراد به نزد آنان جهت تزکیه باشند.(35) 3ـ قرآن کریم: قرآن کتابی است که عمل به آن انسان را از تاریکیها به سوی نور و روشنایی هدایت می کند (ابراهیم/14) و باعث می شود انسان از آلودگیهای جهالت، شرک و گناه پاک گردیده و نفس خود را تطهیر نماید(36) . 4ـ ایمان و عمل صالح: پذیرش دین الهی و انجام اعمال نیک از دیگر عوامل تزکیه در نگاه قرآن است (37) عمل صالح اختصاص به کاری خاص نداشته بلکه انسان هر کاری را خالصانه و به قصد تقرب به خدا انجام دهد موجب دور شدن از آلودگیها و تزکیه نفس خواهد شد.(38) 5ـ تقوا: خداوند در طبیعت آدمی هم زمینه ارتکاب فجور و هم زمینه کسب تقوا را به ودیعه نهاده و تنها آن کس را اهل فلاح و رستگاری دانسته است که راه تقوا را برگزیده و بدین وسیله نفس خود را تزکیه نماید.(39) در آیه ای دیگر قرآن مؤمنان را از خودستایی و پاک شمردن خود برحذر داشته و خداوند را آگاه تر به حال تقوا پیشگان معرفی کرده است(40) که از این آیه بدست می آید که تنها راه دستیابی به تزکیه تقوا و عمل است، نه ادعا و حرف(41) همچنین در آیات 17 و 18 سوره لیل، از سرگذشت با تقواترین انسان در قیامت خبر داده که با انفاق مال خویش برای تزکیه نفس از آتش جهنم دوری می کند که توصیف چنین افرادی به صفت تقوا نشانگر نقش مهم تقوا در تزکیه نفس می باشد. در روایتی علی(ع) نیز تقوا را داروی دردهای قلب و پاک کننده آلودگیها از نفس دانسته است.(42) 6ـ خوف خداوند: خوف از خداوند باعث می شود انسان نفس را از هواها و خواسته های باطل نهی کرده و از ارتکاب گناه دوری گزیند (43) و انذارهای انبیاء الهی را بشنود و در نتیجه نفس خود را از آلودگیها پاک نماید.(44) 7ـ عبادات: تمام عبادات و اعمال نیکی که اسلام برای پیروان خود تشریع نموده و مسلمانان را ترغیب به آن نموده است خود عاملی برای تزکیه نفس و دور شدن فرد از آلودگیها به شمار می رود که برخی از عباداتی که قرآن در این جهت بدان اشاره نموده عبارت است از الف) نماز: نماز از عباداتی است که اگر با آداب و شرائط آن بجا آورده شود هم باعث جلوگیری از آلوده شدن به گناهان می گردد(45) و هم انسان را از گناهانی که مرتکب شده پاک می نماید.(46) در شأن نزول آیه فوق نقل شده که یکی از مسلمانان بنام ابوالیسر گناهی را مرتکب شد و برای پاک شدن خود نزد رسول خدا آمد که آیه فوق نازل شد و پس از آن پیامبر به وی فرمود: نماز تو کفاره گناهت می باشد.(47) در آیات 14 و 15 سوره اعلی نیز تزکیه و نماز موجب رستگاری مؤمنان دانسته شده است که ذکر نماز بعد از تزکیه می تواند ذکر خاص بعد از عام و یکی از مصادیق تزکیه باشد. در روایتی نماز همچون آبی دانسته شده است که تمام گناهان بین دو نماز را محو می کند(48) و در روایتی دیگر پیامبر(ص) فرمود: نمازی که با آداب و شرائط اقامه شود گناهان را همچون برگ خزان می ریزاند.(49) ب) روزه: از آنجا که یکی از شرائط اصلی روزه ترک محرمات و حتی اجتناب از برخی امور حلال است این عمل موجب دور شدن انسان از گناه و طهارت نفس و ایجاد تقوا می گردد.(50) ج) وضو، غسل، تیمم: سه عمل وضو، غسل و تیمم نیز علاوه بر این که موجب طهارت ظاهری است طینت و باطن مؤمن را نیز از آلودگیهای گناه و صفات ناپسند پاک می گرداند.(51) در روایتی پیامبر وضو را موجب پاک شدن گناهان قبل از آن دانست(52) و نیز فرمود: وضو موجب باز شدن گره ههای شیطان و طهارت نفس است(53) از امام رضا(ع) نیز نقل شده که وضو موجب پاک شدن از نجاسات رفع کسالت و چرت و تزکیه نفس می باشد.(54) د: انفاق: انفاق مال چه واجب و چه مستحب موجب پاک شدن اموال و نیز تطهیر قلوب از آلودگیها و صفات ناپسند همچون بخل، دوستی دنیا می گردد(55) برخی دادن زکات و انفاق مستحبی را هم موجب تزکیه فرد و هم تزکیه جامعه دانسته می گویند: بسیاری از آلودگیها در جامعه به خاطر فقر است و انفاق به افراد نیازمند موجب رفع فقر و پاک شدن جامعه از بسیاری از آلودگیها می گردد.(56) خداوند در آیه 102 سوره توبه به پیامبر(ص) فرمان می دهد که بخشی از اموال مسلمانان را گرفته تا بدین وسیله آنان را تطهیر و تزکیه نماید. بیشتر مفسران مراد از آیه فوق را گرفتن زکات واجب دانسته اند.(57) اما برخی مراد از آن را بخشی از اموال افراد گنه کار دانسته اند که جهت کفاره گناه خویش پرداخت می نماید.(58) شأن نزول آیه فوق(59) که به گناه ابی لبابه و گرفتن بخشی از اموال او از سوی پیامبر جهت کفاره گناه اشاره دارد و نیز آیه بعد که از پذیرش توبه گناهکاران و قبول صدقات آنان از سوی خداوند یاد نموده(60) نیز این نظریه را تأیید می کند اگر چه استفاده حکم زکات واجب از آیه منافاتی با شأن نزول و آیه بعد از آن ندارد. در آیات 18 و 19 سوره لیل نیز به انفاق مستحبی و نقش آن در تزکیه اشاره کرده و آن را از صفات متقین دانسته است. در روایات اسلامی نیز بر تأثیر انفاق در تزکیه و محو گناهان تأکید گردیده از جمله پیامبر(ص) فرمود: هر کس خانواده مسلمانی را یک شبانه روز پذیرایی کند خداوند گناهان او را محو می کند.(61) 8ـ رعایت احکام و قوانین الهی: قرآن در آیاتی، پس از آن که از برخی احکام و قوانین الهی سخن به میان می آورد رعایت این قوانین از سوی مؤمنان را موجب تزکیه و تطهیر قلوب آنان برمی شمارد. از جمله در آیه 232 سوره بقره از سخت گیری نسبت به زنان مطلقه نهی نموده و رعایت آن را موجب طهارت و تزکیه دانسته است. در آیات 28 سوره نور از اجازه گرفتن از صاحبان خانه یاد نموده و در آیه 30 همین سوره مؤمنان را سفارش به عفت نموده و عمل به این توصیه ها را موجب تطهیر و تزکیه قلوب آنان برشمرده است. همچنین در آیه 53 سوره احزاب به مؤمنان سفارش نموده که با زنان پیامبر از ورای حجاب سخن گفته و این امر را هم موجب طهارت قلوب مردان و هم طهارت قلوب زنان پیامبر(ص) دانسته است. 9ـ مسجد: مسجد مکانی است که مؤمنان با ورود به آن هم خود را از آلودگیهای ظاهری پاک می سازند و هم با عبادت و ذکر خدا قلوب خود را تطهیر می نمایند قرآن در آیه 108 سوره توبه از مسجد قبا(62) و ورود مؤمنانی که دوست دارند خود را در آن تطهیر نمایند یاد نموده است «لَمَسجِدٌ اُسِّسَ عَلَی التَّقوی مِن اَوَّلِ یَومٍ اَحَقُّ اَن تَقومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبّونَ اَن یَتَطَهَّروا». که تطهیر در این آیه هم تطهیر ظاهری را شامل است چنان که برخی روایات(63) بر این امر دلالت دارند و هم پاکسازی روحانی از آثار شرک و گناه(64) و تزکیه نفس را.
موانع تزکیه
موانع دستیابی انسان به رشد معنوی و تزکیه نفس فراوان است که برخی از آنها عبارت است از: 1ـ شیطان: از آنجا که شیطان دشمن انسان است (فاطر/35،6) و سوگند خورده که همه انسانها را گمراه نماید(65) یکی از عوامل اصلی آلوده شدن انسانها به گناه و مانع عمده تحصیل تزکیه بشمار می رود بر همین اساس قرآن مؤمنان را از تبعیت او برحذر داشته و می گوید اگر لطف خدا نبود ـ با توجه به دامها و وسوسه های شیطان(66) هیچ کس قادر به تزکیه خود نمی بود.(67) 2ـ کفر و نفاق: عدم پذیرش دین الهی و نفاق از دیگر موانع طهارت قلب و تزکیه است.(68) 3ـ عصیان و گناه: نافرمانی خداوند و ارتکاب گناه از دیگر اموری است که قرآن در آیاتی آن را مانع تطهیر قلوب مؤمنان برمی شمارد. از جمله در آیه 77 آل عمران به پیمان شکنی یهود به قصد رسیدن به مال دنیا اشاره کرده و آن را مانع تزکیه آنان دانسته است که مراد به عدم تزکیه این افراد این است که خداوند آنان را از آلودگی گناهشان به وسیله آمرزش پاک نمی کند و یا مراد تزکیه در گفتار است یعنی خداوند چنان که اولیاء خود را مدح می کند آنان را مورد ستایش قرار نمی دهد.(69) یا مراد این است که خداوند این افراد را در جایگاه پاکان قرار نمی دهد.(70) در آیات 41 و 42 مائده/5 نیز به گناهانی همچون، گوش سپاری به شایعات، سخنان دروغ، جاسوسی برای دیگران، تحریف کتب آسمانی و حرام خواری از سوی یهود اشاره نموده و ارتکاب آنها را از موانع تطهیر قلوب برشمرده است.
آثار تزکیه:
تزکیه نفس و تطهیر آن از آلودگیها آثار و فوائد فراوانی برای فرد و جامعه ای که فرد در آن زندگی می کند دارد که در درجه اوّل این فوائد به خود تزکیه کننده باز می گردد.(71) از جمله این فوائد عبارت است از: 1ـ فلاح و رستگاری: تزکیه نفس موجب رستگار شدن فرد در دنیا و آخرت است(72). 2ـ محبت خداوند: پیامد دیگر تزکیه جلب محبت خداوند است «فیهِ رِجالٌ یُحِبّونَ اَن یَتَطَهَّروا واللّهُ یُحِبُّ المُطَّهِّرین»(73) 3ـ فهم معانی باطنی قرآن: قرآن کریم ظاهری دارد و باطنی و دست یابی به معانی ظاهری قرآن برای غالب انسانها میسر است اما به معانی باطنی قرآن جز پاکدلان دست نخواهند یافت.(74) طهارت در این آیات علاوه بر این که طهارت ظاهری را شامل بوده و دلالت بر حرمت مس قرآن بر غیر طاهرین دارد طهارت باطنی را نیز شامل است و بر این مطلب اشاره دارد که تنها کسانی به اسرار و معانی باطنی قرآن دست می یابند که قلوب آنان از آلودگیهای شرک و گناه پاک باشد و دست یافتن به تمام یا بخشی از این معانی بستگی به مقدار طهارت باطنی فرد دارد که در درجه اول پیامبر و امامان معصوم هستند و در درجات بعد دیگر انسانها هر یک به اندازه طهارت نفس خود.(75) 4ـ پاداش الهی: پاداش مؤمنانی که قلوب خود را از آلودگیها تزکیه نموده و اعمال صالح انجام دهند درجات بالای بهشت و زندگی دائمی در آن است.(76) علاوه بر این که این گونه افراد از آتش جهنم مبرا بوده و از ناحیه آن ضرری نخواهند دید.(77)
|
چرا او برای اصلاحطلبان قابل احترام است؟ | ||
روز گذشته مطلبی به نقل از صادق زیباکلام از فعالان سیاسی اصلاح طلب منتشر شد مبنی بر اینکه "اساسا آقای رحیم مشایی نه امروز و نه دیروز، از قبل و بعد ?? خرداد ??، هیچوقت به اصلاح طلبان توهین نکرده و این مسأله قابل احترام است." اینکه چرا اسفندیار رحیم مشایی که فرماندهان سپاه، گروههای مختلف اصولگرا و جمع کثیری از ائمه جمعه وی را راس جریان انحرافی معرفی میکنند، مورد احترام اصلاحطلبان است، مهمترین سوالی است که باید در آستانه برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی به آن پاسخ گفت. چندی پیش محمد ایمانی در یادداشتی برای روزنامه کیهان نوشت، "نام اصلاح طلبان در فهرست انتخاباتی که از زبان دستیار آقای مشایی و دبیر کمیسیون فرهنگی دولت در رفت" این سرآغاز مباحثی بود که در محافل سیاسی تحت عنوان ائتلاف اصلاحطلبان و جریان انحرافی مطرح شد. در همین راستا برخی از رسانههای اصولگرا گزارشهایی را منتشر کرده و نوشتند "جمعی از اصحاب فتنه ?? مشغول طراحی سناریویی پیچیده هستند تا به ظن خود با فریب نظام، خود را در پوشش جریان انحرافی اصولگرایان به نظام تحمیل کنند. اخبار منتشره حاکی از آن است که همسویی بعضی جریانات انحرافی و در پیش گرفتن خط واسطی که گرایش اصلاحطلبانه آن درخشش بیشتری داشته است، بعضی از فتنهگران به خصوص لایههای تند این جریان که قصد براندازی نظام را داشته به طمع انداخته است تا از این فضا و انشقاقی که در بعضی لایههای انحرافی اصولگرایان افتاده است بهرهبرداری کنند. گفتنی است، در روزهای اخیر و به دنبال اقدامات تامل برانگیز جریان انحرافی در دولت، محافل و رسانه های ضد انقلاب و به حمایت گسترده از مشایی و یارانش پرداخته و رویکرد آنان را در راستای اهداف خود توصیف کرده اند. البته توجیه آقای مشایی و نزدیکانش از رفتارهای همسو با جریان فتنه گر این است باید آرای این جریان را هم برای انتخابات آتی جذب کرد" نظر سران اصلاحطلب درباره همکاری با مشایی با انتشارگسترده تحلیلهایی از این دست، اصلاحطلبان مجبور به واکنش شدند. به عنوان نمونه علی شکوری راد در این رابطه به روزنامه اصلاحطلب شرق گفته است: "اصلاحطلبان در حال حاضر تصمیمی برای انتخابات پیش رو نگرفتند که حال بخواهند با کسی و گروهی ائتلاف کنند و در مجموع نیز برای اصلاحطلبان هیچ فرقی بین گروههای اصولگرا وجود ندارد. این ادعاها اعتباری ندارد و با طرح این موضوع تغییری در باورهای اصلاحطلبی به وجود نمیآید. این اظهارات فقط برای خودشان مصرف دارد. جریانهای دیگری نیز در این سالها بودند که با همین شگردهای تبلیغاتی توانستهاند، نیروهای خود را حفظ کرده و آنها را توجیه کنند. اصلاحطلبان به هیچ عنوان وارد این اختلافات نمیشوند و فقط نظارهگر هستند و همین را ترجیح میدهند تا [کاری نکنند که] به سود یک جریان تلقی نشود." حمیدرضا جلاییپور از تئوریسینهای جریان روشنفکری دینی که همکاری نزدیکی با اصلاحطلبان داشته و دارد نیز با تکذیب این تحلیل میگوید: "فکر می کنند افکار عمومی همچون مومی در دست آنهاست که می توان آن را به هر جهتی، برد و به آن جهت داد. در واقع آنها انسان ها را موجوداتی توخالی می دانند و به شان و عقل و درایت افراد احترام نمی گذارند. لذا فکر می کنند اکنون که انتخابات مجلس نزدیک است و 5، 6 سال هم مشکلاتی را در کشور ایجاد کردند، می توانند با 4 تا روزنامه مردم را راه بیندازند و به سمت خود بکشانند. یعنی مردم راهمچون روبات می دانند که بستگی دارد چه کسی آنها را اداره می کند. تصور اشتباهی که چنانچه درست بود و داشتن تریبون کمکی به بهبود وضع کشور می کرد، آنها تعداد زیادی وسایل ارتباط جمعی و تریبون در اختیار دارند و باید تا کنون بسیاری از مسائل را حل کرده باشند که این گونه نشده است".این تحلیل به خوبی نشان میدهد که این طیف چقدر به مردم احترام میگذارد و درک بالای آنها را به سخره میگیرد. اما با وجود تکذیبهای اصلاح طلبان، سایت مشرق به نقل از سردبیر روزنامه هفت صبح که از این روزنامه در محافل سیاسی به عنوان رسانه نزدیک به اسفندیار رحیم مشایی یاد میشود، مطلبی قابل تامل و توجه منتشر کرد. |